مهستی – یک دل و اینهمه غم

یک دل و این همه غم چرا نصیب من شد؟
یک یار بی محبت چرا حبیب من شد؟
چرا حبیب من شد؟
رسم زمونه اینه، عاقبتش چنینه
هر چی بچرخه دنیا قسمت من همینه
هر چی بچرخه دنیا قسمت من همینه

♫♫♫

میدونم، خوب میدونم
میدونم، خوب میدونم تلاش من بی ثمره
این همه اشک و آه من در دل او بی اثره
با رقیبم شب و روزش به خوشی میگذره
زین همه سوز نهان دل من بی خبره
زین همه سوز نهان دل من بی خبره
یک دل و این همه غم چرا نصیب من شد؟
یک یار بی محبت چرا حبیب من شد؟
چرا حبیب من شد؟

♫♫♫

دلم از این جدایی یه دنیا غصه داره
مثل ابر بهاری اشک از چشمام میباره
دلم از این جدایی یه دنیا غصه داره
مثل ابر بهاری اشک از چشمام میباره
اشک از چشمام میباره
یک دل و این همه غم چرا نصیب من شد؟
یک یار بی محبت چرا حبیب من شد؟
چرا حبیب من شد؟

♫♫♫

کاشکی که عاشق بودی تا دردمو بدونی
دنیای غصه هامو توی چشام بخونی
کاشکی که تا قیامت میموندی در کنارم
آرزویی به جز این نداشتم و ندارم
نداشتم و ندارم، نداشتم و ندارم
میدونم، خوب میدونم
میدونم، خوب میدونم تلاش من بی ثمره
هر چی‌ براش گریه کنم در دل او بی اثره
هر چی‌ براش گریه کنم در دل او بی اثره
یک دل و این همه غم چرا نصیب من شد؟
یک یار بی محبت چرا حبیب من شد؟
چرا حبیب من شد؟ چرا حبیب من شد؟
چرا حبیب من شد؟ چرا حبیب من شد؟
چرا حبیب من شد؟ چرا حبیب من شد؟