مهستی – لحظه مستی

ای لحظه ی شیرین مستی برمن فراموشی بیار
دل خسته ام از این هیاهو، آرام و خاموشی بیار
رحمی به من بهر خدا کن، دل را ز یاد او جدا کن
اسیر دام خاطراتم، از این قفس دل را رها کن
من تشنه ی آرامشم، غرق نیاز و خواهشم
هوشیاریم رنج من و مستی دهد آسایشم

♫♫♫

مستی کمک کن تا که بگریزم ز محنت
دستم بگیر و فارغم کن از محبت
تا تکیه برمستی کند دل، ترک غم مستی کند دل
تو ای شراب نازنینم، ای یار خوب و همنشینم
من تشنه ی آرامشم، غرق نیاز و خواهشم
هوشیاریم رنج من و مستی دهد آسایشم
من تشنه ی آرامشم، غرق نیاز و خواهشم
هوشیاریم رنج من و مستی دهد آسایشم
من تشنه ی آرامشم، غرق نیاز و خواهشم
هوشیاریم رنج من و مستی دهد آسایشم

♫♫♫

ای لحظه ی شیرین مستی برمن فراموشی بیار
دل خسته ام از این هیاهو، آرام و خاموشی بیار
رحمی به من بهر خدا کن، دل را ز یاد او جدا کن
اسیر دام خاطراتم، از این قفس دل را رها کن
من تشنه ی آرامشم، غرق نیاز و خواهشم
هوشیاریم رنج من و مستی دهد آسایشم

♫♫♫

مستی کمک کن تا که بگریزم ز محنت
دستم بگیر و فارغم کن از محبت
تا تکیه برمستی کند دل، ترک غم مستی کند دل
تو ای شراب نازنینم، ای یار خوب و همنشینم
من تشنه ی آرامشم، غرق نیاز و خواهشم
هوشیاریم رنج من و مستی دهد آسایشم
من تشنه ی آرامشم، غرق نیاز و خواهشم
هوشیاریم رنج من و مستی دهد آسایشم
من تشنه ی آرامشم، غرق نیاز و خواهشم
هوشیاریم رنج من و مستی دهد آسایشم
من تشنه ی آرامشم، غرق نیاز و خواهشم
هوشیاریم رنج من و مستی دهد آسایشم